معماری استودیو های صدا، موسیقی و رادیویی
در این مقاله قصد داریم در خصوص جنبه های معماری استودیوهای صدا که می توان از آنها با استودیو های رادیویی نیز نام برد بپردازیم.
برای این منظور از کتابی با همین مظمون با عنوان معماری و جغرافیای استودیوهای صدا نوشته Even Smith Wergeland که اولین چاپ آن برای 2024 است استفاده نموده و این کتاب را برای علاقه مندان و طراحان استودیوهای صوتی و تلویزیونی انتخاب نموده ایم و البته لینک دانلود این کتاب ارزشمند را هم در پایان همین مقاله برای شما همراهان عزیر سایت AVanalyse قرار داده ایم.
این کتاب در مورد استودیوهای صدا است، نوعی معماری که به طور سنتی با ترتیبات فضایی بسیار تخصصی با تأکید فوق العاده بر هدف اصلی: تولید صدا مشخص می شود.
استودیوهای صدا پس از اختراع گرامافون توسط ادیسون در سال 1877 پدیدار شدند و به تدریج از ماشینهای ضبط صدا به ماشینهای پیشرفتهتر برای ضبط موسیقی تبدیل شدند.
در ایالات متحده پیشگام، استراتژی رایج تبدیل ایستگاههای رادیویی به واحدهای ضبط بود. سوزان اشمیت-هورنینگ می نویسد که اولین استودیوهای ضبط «چیزی جز لانه های پر زرق و برق شگفت انگیز تکنولوژی و خلاقیت موسیقی بودند». این به زودی تغییر خواهد کرد.
پیشنهاد ویژه
به شما پیشنهاد می کنیم دوره آموزش نرم افزار اودئون ODEON را دیدن نمایید.
ورود ضبط الکتریکال در دهه 1920 استودیوهای صدا را با جایگزینی بوق ضبط با میکروفون ها متحول کرد، که یک جهش بزرگ در تکامل کیفیت صدا و روش های ضبط بود. این تأثیر فوق العاده ای بر محبوبیت موسیقی داشت و میلیون ها شنونده در اروپا رشد کردند. و آمریکای شمالی رشد کردند.
در دهه 1930، تحت رژیم جدید تجهیزات الکتریکی، اهمیت فضاهای ضبط افزایش یافت. در مقایسه با زمانهای قبلی، زمانی که رویکرد اصلی این بود که اتاق را تا حد امکان مرطوب کنید، اکنون میتوان از طنین به صورت هنرمندانه استفاده کرد.
ضبط های الکتریکی تفاوت های ظریف و کنترل بیشتری را اضافه کردند و فضاهای ضبط برای اولین بار به بخشی آگاهانه از صدای مورد نظر تبدیل شدند.
پیشرفتهای تکنولوژیکی بیشتر در دوره پس از جنگ باعث تغییر قدرت بین رادیو و ضبط صدا شد. دافنه اورام می نویسد: «یکی از وسایلی که قرن بیستم به آهنگساز ارائه می دهد ضبط صوت است که یک تکه فناوری قابل توجه است.
این بوم جدید استودیو بود که آماده نقاشی با صدا بود. ضبط صدای مغناطیسی در سال 1888 اختراع شد، در حالی که نوار مغناطیسی برای ضبط موسیقی در آلمان در دوره بین دو جنگ توسعه یافت. هنگامی که این فناوری پس از جنگ وارد ایالات متحده شد، به استاندارد صنعت تبدیل شد.
نوار، فرآیند ضبط را با افزایش کیفیت بازتولید صدا و آسانتر ساختن تولید مقادیر زیاد صفحه، پیکربندی مجدد کرد. ورود صفحات وینیل میکروگرو و صفحههای گردان از اهمیت یکسانی برخوردار بود، که امکان انتقال ضبطهای با کیفیت بالا را به چیزی که در خانه هم صدای خوبی داشت.
تجاری سازی صدای استریو یکی دیگر از تحولات بسیار تأثیرگذار در صنعت ضبط دهه 1950 و 1960 بود.
این انتقال ها رابطه اقتصادی بین موسیقی زنده و موسیقی ضبط شده را به نفع دومی تغییر داد. به دنبال این تحول، اجراهای زنده اغلب به عنوان اجرای خام در مقایسه با ماهیت صیقلی موسیقی ضبط شده در نظر گرفته می شوند.
برعکس، موسیقی ضبط شده گاهی به دلیل کهنه بودن، قابل پیش بینی بودن و وابستگی صرفاً به صدا مورد انتقاد قرار می گیرد. در مقابل، تجربه زنده به عنوان یک فعل و انفعال پویا بین اجراکننده و مخاطب تجلیل می شود – تلفیقی بداهه از صدا، نور، بدنه و معماری محل برگزاری که تمام دستگاه حسی را درگیر می کند.
با این حال، چنین پویایی منحصر به اجراهای زنده نیست. استودیوی صدا، علیرغم نداشتن مخاطب زنده، مکانی برای تعامل قابل مقایسه است.
پیشنهاد ویژه
به شما پیشنهاد می کنیم دوره آموزش نرم افزار اودئون ODEON را دیدن نمایید.
این شناخت از اواسط دهه 1950 به بعد آشکارتر شد، زمانی که تحولات انفجاری در سطوح مختلف رخ داد: اتاقهای زنده در حال تنظیم مجدد بودند، واحدهای ویژه مانند اتاقهای اکو معرفی شدند، ویرایش پیشرفتهتر شد و ضبط استریو چند کاناله حاکمیت مونو را به چالش کشید.
این امر باعث پیچیدگی بیشتر در ضبط شد و باعث گسترش فضایی استودیوهای صدا شد که منجر به فضای در دسترس بیشتر و جلسات ضبط همزمان شد و “عصر وفاداری بالا” آغاز شد.
همانطور که موسیقی در ژانرهای مختلف به طور فزاینده ای در دسترس، محبوب و از نظر مالی سودآور شد، پویایی مالی جدیدی در صنعت موسیقی شروع به ظهور کرد. با پیشرفت راک اند رول، انقلابی در حال رخ دادن بود.
استودیوهای بیشتری با ظرفیتهای بزرگتر در سرتاسر جهان ساخته میشدند، چه بهعنوان شرکتهای مستقل یا با حمایت یک شرکت ضبط. بزرگترین شهرها در مناطق متراکم شهری این رویه را رهبری کردند: نیویورک، لس آنجلس، لندن، برلین، و غیره.
اینها می توانند برای ارکسترها مناسب باشند، بنابراین می توانند در کل مقیاس موسیقی ضبط شده سود ببرند. همانطور که توسط هاوارد ماسی مستند شده است، بسیاری از استودیوهایی که در دوره پس از جنگ به وجود آمدند، تمایل داشتند یک فضای اصلی (معمولا “استودیو یک” یا “استودیو A” نامیده می شود) با یک اتاق کنترل و یک اتاق ضبط، که دومی با درجات مختلف رزونانس زنده و ویژگی های خنثی بسته به اندازه، نسبت ها و وسایل صوتی.
اینها معمولاً با واحدهای کوچکتر اضافی، مانند یک اتاق تعیین شده برای overdubs و یک اتاق کنترل اضافی برای نظارت بر آن، عرضه می شوند. یکی از نمونه ها، استودیوی صدای المپیک (1966) در بارنز، لندن است، که به خاطر استودیوی بزرگ یک با اتاق کنترل که تقریباً چهار فوت بالاتر از اتاق زنده قرار دارد، شناخته شده است.
همانطور که آلن واتسون اشاره کرده استودیوهای صدا، مکانهای ارتباطی تولید فرهنگی هستند، که در آن افراد ماهر و فناوریهای پیشرفته با هم همگرا میشوند.
معماری و جغرافیای استودیوهای صدا
کتاب معماری و جغرافیای استودیوهای صدا درباره این همگرایی و چارچوبهای معماری پیرامون آن است. سؤالات اساسی که مطرح است به شرح زیر هستند:
چه نوع اصول معماری و تکنیک های ساختمانی بر فضاهای ضبط صدا تأثیر گذاشته است؟
چه چیزی رابطه بین استودیوهای صدا و مکان آنها را مشخص می کند؟
چگونه از بعد انسانی در یک محیط تکنولوژیکی برای شرایط صوتی بهینه طراحی شده است؟
دیجیتالی شدن روزافزون موسیقی چه تأثیری بر استودیوهای سنتی صدا دارد؟
کاوش در این پرسشها از مفهوم زاپا از «تجسمسازی هوا» فاصله میگیرد و ادعا میکند که استودیو صدا مکانی است که در آن قلمرو زودگذر موسیقی به شکل ملموس تبدیل میشود.
موسیقی اغلب به عنوان یک میراث ناملموس در نظر گرفته می شود، اما از طریق فعالیت هایی که در یک استودیوی صدا و اطراف آن اتفاق می افتد، به روش های مختلف تحقق می یابد.
ریک آلتمن می نویسد: «صدا، شایان ذکر است، نمی تواند مستقل از حجم هوا (یا رسانه های دیگر) که در آن شنیده می شود، تفسیر شود. یک یادآوری ارتعاشاتی است که هنگام پخش موسیقی در اتاق ظاهر می شود – احساسی که بسیار فیزیکی است.
امواج صوتی و سطوح صدا در صفحه نمایش لپ تاپ و کنسول های میکس. چنین نمایشگرهایی شنونده را قادر میسازد تا نحوه گسترش یا کاهش موسیقی را مشاهده کند. به راحتی می توان آن را با توجه به اصطلاحات معماری مانند تراکم، اندازه و نسبت توصیف کرد.
بافت اتاقهای ضبط – که معمولاً مملو از عایق صدا، پانلهای پخش و سایر ابزارهای کنترل صدا هستند – شاهد دیگری از فیزیکی بودن موسیقی است، مانند حرکات بدن افرادی که آواز میخوانند و آلات موسیقی مینوازند.
یکی دیگر از نکات مورد توجه، متضاد و در عین حال اساساً با مورد اول مرتبط است، استودیوهای صدا به عنوان وسایل نقلیه برای اساطیر است. این امر از طریق روشهایی اتفاق میافتد که در آن فرهنگ ضبط در مورد آن صحبت و نوشته میشود.
رولان بارت می نویسد: «اسطوره نوعی گفتار است» و اسطوره ها معمولاً از طریق گفتمانی منتقل می شوند که بر پایه تاریخی مشترک بنا شده است.
در ورودی استودیو هانزا در برلین، عکسی از دیوید بووی، نوازنده نمادینی که زمانی در آنجا ضبط کرده بود، به عنوان ادای احترام بصری ایستاده است. با این حال، در این ادای احترام یک غیبت تلخ نهفته است.
استودیو 2 (مایسترسال)، جایی که بووی در دهه 1970 ضبط کرد، دیگر به عنوان یک مرکز ضبط دائمی عمل نمی کند. این فضا علیرغم جدا شدن از استودیو هانسا، میراث غنی خود را حفظ کرده است که استودیو همچنان به پرورش آن ادامه می دهد.
Sonic Highways، مستندی درباره ضبط آلبومی به همین نام توسط گروه راک آمریکایی فو فایترز، نمونه بارز دیگری است. این مینی سریال که توسط پیشتاز گروه، دیو گرول روایت میشود، ضبط آلبوم را در هشت استودیوی مختلف صدا در هشت شهر مختلف ایالات متحده دنبال میکند.
تحت نام “هر شهر یک صدا دارد”، جاذبه زیادی به “بی نظیر بودن” استودیوهای منتخب داده می شود، که در تاریخ موسیقی محلی ریشه دارد و از طریق گنجاندن نوازندگان و تهیه کنندگان افسانه ای در هر مکان بازسازی می شود.
کتابهای متعددی درباره استودیوهای صدا و تاریخ ضبط، اسطورههای مشابهی را بیان میکنند. دیوید هپورث در مقدمه کتاب خود در جاده ابی Abbey Road مینویسد: «آنچه در ادامه میآید برای افرادی است که به جادو اعتقاد دارند. در انتهای کتاب، اسطوره های موسیقی از کلماتی مانند جادویی، عرفانی و اسطوره ای برای بازگویی تجربیات خود در جاده ابی Abbey Road استفاده می کنند.
واتسون می نویسد: «اجرای موسیقی در استودیو ضبط در یک محیط فیزیکی بسیار خاص انجام می شود. با این حال، چارچوبهای پیرامون این ویژگی، مانند فضای داخلی بسیار متفاوت است، و اغلب به روشهای پیچیدهای در هم تنیده میشوند.
استودیوهای صدا می توانند بسیار ساده و استاندارد باشند – جعبه در جعبه – یا بسیار دیدنی و فردی باشند. فضای داخلی از خشن و ارزان تا جلا و لوکس متغیر است. در سفرهایم، من شاهد کل طیف بودهام، اما بیشتر نمونههایی که طبق هر استانداردی که نشان میدهند، به خوبی نگهداری میشوند.
با وجود تنوع زیاد، برخی از ویژگی های مشترک وجود دارد. اولاً، اکثر استودیوهای صدا برای عموم غیرقابل دسترس هستند. همان طور که ینگوار کیوس می گوید: «استودیوها مکان هایی هستند که هنرمندان می توانند موسیقی خود را توسعه دهند، جدا از زمان و مکان از مخاطبانشان». آنها در داخل ساختمان ها، پشت درهای بسته، کاملا عایق بندی شده زندگی می کنند.
تامپسون و لاشوا از آن به عنوان «محیط اغلب خصوصی و بسته» یاد می کنند. به عنوان یک مدیر استودیو، شما نمی خواهید جلسات، چه توسط نویز خارجی، چه مزاحمان کنجکاو یا ترکیبی از این دو، قطع شود. استودیوها ترجیح می دهند از طریق “کلمه در خیابان” به طور حرفه ای شناخته شوند. معمولاً حضور خود را به رخ نمی کشند.
Seclusion یکی از چهار علامت تجاری است که توسط لوئیز ماینجس در مطالعه خود در استودیو داون تاون، یکی از بهترین امکانات ضبط در آفریقای جنوبی فهرست شده است. بقیه فناوری، خود صدا و فعالیت هنری هستند. این با تعریف میراث صوتی مطابقت دارد، که نویسنده کتاب شرایط جغرافیایی را به آن اضافه کرده است، که پیچیدگی بیشتری را اضافه می کند.
در قلمرو واژگان، یک تعامل پیچیده بین دنیای موسیقی و معماری پدیدار می شود. همگرایی این رشته ها توسط چهره هایی مانند معمار و آهنگساز یونانی، یانیس زناکیس، که دوران تصدی لوکوربوزیه او را در معرض پیچیدگی های موازی ترکیب بندی و طراحی معماری قرار داد، و معمار هلندی یان هوگستاد، که رزونانس را به عنوان یک نیروی پویا مطالعه کرد، نمونه است.
در فضاسازی عمیق تر، مفهوم Reverb که یک پارامتر حیاتی در موسیقی و معماری است، در مرکز توجه قرار می گیرد. برخلاف تأخیرهای مجزا مانند پژواک، ریورب مجموعهای از صداها را مجسم میکند و یک تجربه صوتی لایهای ایجاد میکند که حتی پس از قطع منبع صدا نیز ادامه مییابد.
در کاوش مارک رونسون در سازمان دیده بان صدا، ریورب به دلیل ویژگی های فضایی عمیقش به عنوان «فوراً برانگیزاننده» ستایش می شود. نمونه ای روشن در تولید دومین آلبوم ایمی واینهاوس، بازگشت به سیاه (2006)، که در آن طنین فراوانی به طور استراتژیک برای احاطه کردن هر عنصر به کار رفته بود، و حسی از «تنهایی حماسی» را القا می کرد.
غرفه، در مرحله پس از تولید با ریورب دیجیتال آراسته شد. چشم انداز مدرن تولید، تمایز بین جلوه های صوتی تولید شده توسط فضاهای فیزیکی و شبیه سازی های دیجیتال را محو می کند. این امر بر پیچیدگی در حال تکامل در تشخیص منشأ جلوههای صوتی در تکنیکهای تولید معاصر تأکید میکند.
پیشنهاد ویژه
به شما پیشنهاد می کنیم دوره آموزش نرم افزار اودئون ODEON را دیدن نمایید.
معرفی کتاب معماری و جغرافیای استودیوهای صدا
این کتاب در مورد استودیوهای صدا است که بر جنبه های معماری و جغرافیایی آنها تمرکز دارد. این به بررسی چگونگی تحقق موسیقی تحت شرایط مکانی و تکنولوژیکی خاص و اسطوره های مرتبط با این فرآیند می پردازد. از طریق ده مطالعه عمیق، طراحی، تکامل و عملکرد فعلی استودیوهای صدا را در میان تغییرات اقتصادی و تکنولوژیکی در صنعت موسیقی بررسی میکند.
استودیوهای سنتی بین گذشته و آینده در نوسان هستند. این صنعت، در حالی که غرق در رمانتیسم و نوستالژی است، از عمل گرایی رو به جلو و فرهنگ با صداهای ماندگار، مصالح ساختمانی و ساختمان های موجود را در بر می گیرد، نیز پذیرفته می شود.
یک میراث معماری متنوع و شگفتآور، مهمترین ویژگی آن ساختمان به یاد ماندنی شاید چارچوب اطراف کپسول استودیو است. بسیاری از استودیوهای سنتی با راه حل های ترکیبی خود را با دیجیتالی شدن تطبیق می دهند که نشان دهنده تغییر به سمت فضاهای کوچکتر و همه کاره تر است.
در زمانی که ضبطها در تئوری میتوانند در هر جایی اتفاق بیفتند، استودیوهای مقصد باید برای جذب مشتری عالی باشند و میراث تاریخی را با تنوع متعادل کنند. اگرچه ممکن است ساختارشکنی آنها آسان باشد، اما بسیاری از اسطوره ها ماندگار هستند و ایده های ضبط شده برجسته، مکان های منحصر به فرد و بقایای متمایز میراث صوتی را حفظ می کنند.
استودیوهای سنتی صدا با توجه به ظرفیتشان برای زنده نگه داشتن گذشته در حال حاضر، بهترین موزه هایی هستند که کار می کنند.